حرف ر
|
|
حرف ر • رخت بر بستن : مردن . • رشته ها پنبه شدن : رنج و تعبی ، باطل و هدر شدن . • رفتم ثواب کنم ، کباب شدم : در ازای نیکی بدی دیدم . • رگ خواب کسی را به دست گرفتن : راه نفوذ و تأثیر در کسی یافتن . • روده بزرگه ، روده کوچکه را خورد : وقتی از گرسنگی بی تاب شوند گویند . • روی پایش بند نیست : از پیشآمد حاضر ، بسیار شاد و خوشحال است . ( فکر کنم برا خستگی هم میگن ) • ریشش را در آسیا سفید نکرده : آزموده و با تجربه است . • ریگ در کفش داشتن : مقصود نهانی داشتن .
نظرات شما عزیزان:
|
یک شنبه 18 دی 1401برچسب:, |
|
|
|